پیشینه تاریخی

در مورد وجه تسميه درگزين و قروه اقوال مختلفي ازجمله موارد ذيل ذکر شده‌است:

قروه درگزين در واقع تركيبي است كه از قديم الايام براي تفكيك قائل شدن بين قروه كردستان و قروه درگزين ساخته شده است. قروه درگزين يعني قروه اي كه متعلق به منطقه درگزين است . حال بايد گفت قروه به چه معناست و درگزين به چه معنا است.در باره وجه تسميه قروه اقوال مختلفي موجود است كه هيچكدام هنور اثبات شده نيست. اين موارد به شرح ذيل مي باشد:

1-    قروه به معناي يك گودي است كه در آن آب جمع مي شود: در واقع اين تعبيري است كه مردمان اين ديار سينه به سينه از نسلهاي گذشته در باب معني نام قروه تا به امروز رسانده اند. اصطلاحا در زبان تركي محلي به درگزين و اطراف آن " درگزين چوققورو"  يعني "گودي درگزين"  گفته مي شود. از نظر توپوگرافي نيز قروه در ته كاسه اي فرضي قرار دارد كه تمام اراضي اطراف آن مرتفع هستند . حال چگونه مي توان اين معني را با واژه قروه الفت داد جاي كار دارد.

2-   گل آوا : "گل" در زبان تركي به معني درياچه است و "آوا "نيز مخفف آباد است. مثل "سنقرآوا "كه مخفف سنقرآباد است. اين تعبير به وجه تسميه­ي " قروه گودي است كه آب در آن جمع مي شود" نزديك است.

3-  قروه معرب کلمه­ي فارسي ميانه­ي "گور بگ" است . "گور" به معناي دشت و "بگ" به معناي خدا  که بر روي هم "گوربک" يعني دشت خدا است.

4-    قروه معرب کلمه تركي "گوربگ" است. گور يا گوور به معناي زرتشتي و "بگ" يا " بَي" نيز در تركي به شخص بلند مرتبه اطلاق مي شود و از تركي به زبانهاي ديگر وارد شده است و به شكل "بيك" استفاده مي شود. پيشوند "گوور" در اسم هاي بومي شهرستان هنوز موجود است. براي مثال "جاورسجين"  معرب گوورسگين است . "گ" برخي مواقع مثل تلفظ كلمه "بَگَنمَك" قلب به "ي" مي شود و "بيَنمَك" تلفظ مي شود. "بگ" نيز بر همين اساس "بي" تلفظ مي شود . بنابراين گوورسگين به شكل "گوور سيين" تلفظ شده و به مرور به شكل "گوورسون" در آمده است كه در بين مردم شهرستان به همين نام شناخته مي شود. "گين" يا "گان" پسوند مكان است مثل كلمه­ي پادگان (پاد = نگهبان+ گان= جايگاه كه مي شود جايگاه نگهبانان) بنابراين گوورسگين يا جاورسجين مي شود "جايگاه زرتشتي ها" . همينطور گوور قالاسي و ... از اين قبيل هستند.  بنابراين تركيب گوربگ مي شود زرتشتي بزرگ . معمرين قروه واقعه اي تاريخي را سينه به سينه نقل مي كنند كه مدعي است ساكنين قروه زرتشتي بوده اند. آنها معتقدند قنات "ميلاجرد" قروه را گوورها يا همان زرتشتي ها حفر و احداث نموده اند.

در باره وجه تسميه درگزين نيز موارد زير ذكر شده اند:

1-    درگزين نامي مركب است كه از دو بخش درگز +ين ساخته شده است . "ين" در عربي در جمع مثني استفاده مي شود. در اين صورت درگزين يعني دو درگز . اين وجه تسميه به احتمال خيلي قوي صحيح است . چون از گذشته درگزين به دو بخش عليا وسفلي تقسيم بندي مي شد و اين دو درگز را باهم مي توان درگزين ناميد. مانند دلوجردين كه  معرب دلوگردين داراي دو قسمت است به نامهاي "آشاقي دلوگرد" و "يوخاري دولوگرد" . حال خود درگز به چه معناست ؟

2-   دکتر پرويز اذکايي "درگز" را داراکث/ داراکذ (= داريوش کده/ داريوش سرا/ داريوش شهر) دانسته که در تداول دّري زبانان خراسان و سپس غُزان و ترکمانان به گون? «دره‌کز/ دره‌گز» تبديل شده است. او مي گويد : نظر ما اين است که شاخه اي از طايفه يا قبيله پارتي که بومگاه ايشان ناحيت درگز (داراکت)خراسان بوده كه پس از رسيدن به سرزمين ماد در جائي نشستن گرفتند و سپس آنجا بنام عشيرتي يا نسبت مکاني ايشان «درگزين» نام گرفت. در اين صورت "ين" نسبت وقتي به "درگز" مي چسبد باهم مي شود "مال درگز" (مثل احمدين يري يعني زميني كه مال احمد است). درجزين معرب درگزين است. به قولي اين درگزها در اوايل عهد پارتي توسط تيرداد يکم اشکاني (248-214ق.م) در مناطقي از ايران بنا شدند که با شالوده نظام اجتماعي پارتيان ملازم و با خصلت کوچندگي آنان سازگار بودند. بنابراين وجه تسمي? اين محل هر چه باشد، نشان از اهميت آن در ايام پيش از اسلام دارد.

3-  مرحوم ابراهيم دهگان اراکي، آن را مرکب از دو بخش «درّه» و «گَز» و بر روي هم «دره‌گز» با پسوند نسبت تركي «ين» به معناي دره‌اي که در آنجا درخت‌گز برويد، آورده است. اما بر اساس شواهد و مدارک موجود اين وجه تسميه درست به نظر نمي‌رسد، چرا که  به علت شرايط اقليمي و جغرافيايي درخت گز در اين ناحيه به عمل نمي آيد و هيچ سابقه تاريخي نيز در اين منطقه ندارد.جزء نخست يعني «دره» را براي اين ناحيه مي توان پذيرفت زيرا همانطور كه گفته شد به علت ارتفاع پست درگزين از نواحي اطراف آن را از قديم الايام " درگزين چوققورو" يا " گودي درگزين" ناميده اند.  اما در جمع بندي به اين نتيجه مي توان رسيد كه اين نظريه صحيح نيست و نمي توان گفت درگزين يعني " جايي كه منسوب به دره­ي گز است". 

پیشینه تاریخی شهرستان

به نظر می رسد قروه قلعه ای بوده در میان شهر میلاجرد که اکنون تنها نامی از میلاجرد به جا مانده است. شواهد و تاریخ شفاهی منطقه حاكی از این است كه میلاجرد تا دهه سی شمسی وجود داشته، اهالی آن سنی مذهب بوده اند و گورستانشان جایی نزدیك به یددی بولاق قرار دارد. سالخوردگان شهر قروه میلاجرد را به یاد می آورند. امروزه این نام به مزارعی كه از قنات میلاجرد آب می خورند اطلاق می شود. از این مزارع آثار تاریخی زیادی در هنگام شخم و کشاورزی به دست آمده است. از جمله آثار باستانی شهر قروه می توان از قلعه باستانی " قالا دینگه سی" نام برد. یافته های باستان شناسی حکایت از آن دارد که این قلعه به صورت بنای عظیم پلکانی و زیگورات مانند بوده است که احتمالاً می تواند عبادتگاه یا آتشکده دوران هخامنشی بوده باشد.

شهر قروه از گذشته های دور دارای مركزیت و اهمیت خاصی در منطقه بوده است. وجود تعداد زیاد قنات و اراضی حاصلخیز آن از جمله عللی بود كه بر اهمیت آن می افزود اما با ورود حسام الملك قراگوزلو معروف به امیر افخم كه حاكم ولایات كرمانشاه و لرستان و ... شده بود درجه اهمیت قروه صد چندان شد به طوری كه با بنای قلعه ای بزرگ شهر قروه یكی از مراكز نظامی وی محسوب شد . به همین علت قروه شاهد اعدام یا پذیرای شورشیان تبعید شده ای مثل گلباغی شد. وی توانست با كوچاندن تعدادی از یهودیان بازاری همدان به شهر قروه، بازار و مركز تجاری عظیمی را بسازد كه شعاع خدمات آن از آبگرم تا فامنین و نوبران هم می رسید. قروه تا دهه پنجاه شمسی مركز خدماتی و تجاری شمال استان همدان بود كه اولین بانكها، مدارس و مراكز درمانی را در خود جای داده بود .

پس از امیر افخم پسرش احتشام الملك به امارت رسید اما با سقوط سلسله قاجار ، قدرت و نفوذ قراگوزلوها در حكومت از بین رفت . محمد علی خان فرزند احتشام الملك بود. از وی به عنوان سیاستمدار و پزشكی دلسوز یاد می كنند كه در مواقع حضورش در شهر به طبابت و سركشی به رعایای بیمار می پرداخت تا جایی كه به علت رفت آمد بسیار زیاد بیماران به قلعه، توسط همسرش از جهت بیم به ابتلای كودكانش به انواع بیماری ها مورد انتقاد قرار می گیرد. آخرین ارباب قروه غلامعلی خان قراگوزلو فرزند محمدعلی خان بود كه تقسیم اراضی كشاورزی قروه درجزین در آذر ماه 1347 و پس از تصویب قانون اصلاحات ارضی در زمان وی رخ داد. قراگوزلوها مردمان نیكی بودند كه هنوز ذكر خوبیهایشان در بین مردم قروه جاری است.

در طی صد سال گذشته شهر قروه دو بار توسط ارتش روس اشغال شد. در اشغال اول كه منجر به قحطی بزرگ ایران در سال 1296گردید، شمار بسیار زیادی از مردم شهر در اثر گرسنگی از بین رفتند. امیر افخم در این سال با پختن بلغور و توزیع بین مردم تا حدودی از كشتار مردم جلوگیری نمود. گورستان كشته شدگان قحطی در سمت جنوب بهشت منظریه و در حاشیه رودخانه قراردارد. در این اشغال بسیاری از نظامیان روس توسط مردم شهر كشته شدند. حتی اردوگاه آنها در "زیوه دره سی" محل تلاقی جاده سایان به جاده نیر ، در اثر یك شبیخون چند نفره از هم پاشیده شد.

با وقوع انقلاب اسلامی ، شهرداری در شهر قروه درجزین استقرار یافت. در دهه شصت با انجام تقسیمات سیاسی جدید و وقوع تغییرات بزرگ اقتصادی و اجتماعی در سطح كشور ، قروه درجزین كم كم نقش محوری خود را در منطقه از دست داد ولی همچنان به عنوان مركز فرهنگی و هنری مهمی در استان همدان مطرح ماند. نهایتا در سال 1397 با تاسیس فرمانداری درگزین بار دیگر نام قروه به عنوان مركز سیاسی درگزین معرفی شد.

 

پرویز اذکایی از درگزین باستانی بعنوان استقرار گاه شاهزادگان پارتی یاد می کند و علیرغم اسامی تركی روستاهای این منطقه، تعدادی از اسامی پارتی موجود را نیز همچون والاشگرد (آلاشگرد) ،دولجرد(دولگرد) ،منچر (منوچهر)،کاهارد و میلاجرد (میلاگرد یا به تلفظ محلی میلییرد) را حاکی از این امر و یادگار آن دوران می داند. آثار بدست آمده از شهر کرفس قدمت این منطقه را به دوره هخامنشی می رساند .

درگزین دردوره اسلامی خود بخشی از ناحیه‌ای به مراتب وسیع‌تر با نام «أعلَم» یا «المَر» بوده که محدود? آن علاوه بر شهرستان درگزین كنونی تمامی دشت رزن و بخش‌هایی از خرقان و ساوه امروزی را نیز شامل می‌شده است. نام این محل برای نخستین بار در کتاب گمشد? «نفث? المصدور» اثر انوشیروان ابن خالد کاشانی از مورخان قرن ششم هجری قمری آمده و پس از آن دیگر مورخان و جغرافیانویسان اسلامی نیز از آن بهره برده‌اند. عمد? اهمیت این ناحیه نیز از قرن ششم و با حکومت سلجوقیان عراق (511-590 ه.ق) در همدان و ظهور وزرای درگزینی بوده که پس از آن درگزین مرکزيّت یافته و سلطان نشین ناحی? أعلَم گردیده است. اما به مرور با تضعیف حکومت سلجوقیان عراق، درگزین نیز اعتبار خود را از دست داد .

اما با روی کار آمدن ایلخانان مغول و انتخاب سلطانیه به پایتختی، بار دیگر درگزین در مسیر سلطانیه اهمیت یافت و بر اساس گزارش یاقوت حموی در قرن هفتم هجری، در این زمان درگزین سلطان نشین ناحی? أعلم شده و پس از آن نیز حمدا... مستوفی که در قرن هشتم درگزین را از نزدیک دیده، آن را شهرستان ناحی? أعلم ذکر می‌کند. در این ایام درگزین در کنار مسیرهای ارتباطی این ناحیه بیشتر به صورت قرارگاه و پادگان نظامی بوده که دائم در میان امرای ترکمان دست به دست می‌شده است. اما چون ایام ترکمانان به پایان رسیده و حکومت صفویه سر کار آمد، درگزین نیز در این زمان سرنوشتی متفاوت یافت و یک دوره رونق و شکوفایی شهری را تجربه کرد. در سال 1031ه.ق شاه عباس در راه بازگشت از خراسان به مازندران قصبه درگزین را به رستم محمد خان ولی محمد خان از امرا ی ترکستان اقطاع داد. بعد از آن قروه به تصرف عثمانی درآمده و سپس به دست نادر شاه افشار بازپس گرفته شد.اولیاء چلبی سیاح معروف عثمانی که در قرن یازدهم هجری قمری به درگزین آمده می نویسد که درگزین در این زمان دارای پنج برج و بارو و سه دروازه بوده که گرداگرد آن را خندقی دایره سان فرا گرفته بود که در آن خان نشین، حمام و چهارسو و بازار قرار داشته است. رباط بیرونی آنجا نیز از چهار طرف محصور به خندقی بزرگ بوده که در آن هفت خان? بزرگ، هفت جامع، پنج مدرسه، ده مکتب، هفت خان، چهار حمام، هفت چهارباغ و بوستان بزرگ، چهار باغ و بوستان و ششتصد مغازه قرار داشته است. اما آبادانی درگزین در این زمان نیز زیاد به طول نیانجامید، چرا که با سقوط حکومت صفویه و لشکرکشی نادرشاه به درگزین، این شهر رو به ویرانی نهاد بخشی از ساکنین آن تبعید و بخش دیگر اقدام به مهاجرت به دیگر نواحی کردند. به همین دلیل، چون زین العابدین شیروانی در قرن سیزدهم هجری درگزین را دیده، آن را قصبه‌ای دلنشین دانسته که دیگر اهمیت گذشته را نداشته و در آن حدود هزار خانه قرار داشته است. پس از آن نیز درگزین به دو بخش «درگزین علیا» و «درگزین سفلی» تقسیم شد . اکنون نیز درگزین در میان? شهر رزن و قروه به صورت یک روستا باقی مانده، اما بالاخره درگزین کهن برای بار دیگر به موجب تصمیم هیأت وزیران در مورخ? 8/12/1397 نام خود را به کل بخش قروه درگزین داد تا بعد از سیصد سال نام درگزین به جغرافیای سیاسی ایران باز گردد.

جاذبه‌هاي درگزين

شهرستان درگزين با توجه به قدمت تاريخي خود داراي جاذبه‌هاي گردشگري فراواني است که از جمله مي‌توان موارد زير را ياد کرد:

1)      برج تاريخي امامزاده اظهر بن علي با گنبدي مخروطي و نوزده ترک مضرس از آثار قرن هشتم هجري به شمار مي‌رود که بعدها در سال 1056 هجري قمري به فرمان شاه عباس دوم صفوي تعمير و بار ديگر درسال 1329 شمسي مرمت شده‌است اين بنا در تاريخ 02/12/1327 به شماره 366 در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده‌است.

2)     امامزاده علمدار: که در روستاي شنجور واقع مي‌باشد.

3)    امامزاده قاسم: واقع در روستاي پشتجين.

4)    امامزاده شاهزاده عبدالله: واقع در روستاي شوند.

5)    امامزاده پنج تن: در روستاي کرفس واقع مي‌باشد که اين وجود مقدس از نوادگان امام زين العابدين (ع) مي‌باشد.

6)     امامزاده شمس الدين: در روستاي قراقيه که هر ساله در آنجا جشن برداشت محصول توسط روستائيان برگزار مي‌گردد.

7)    حمام روستاي نظام آباد: که اين حمام جزو آثار باستاني استان ثبت گرديده ‌است.
به روايت اهالي قدمت اين حمام به زمان ساخت حمام فين کاشان مي رسد.اين حمام طي هفت سال ساخته شده است و آب مصرفي حمام در گذشته از طريق قنات تامين ميشده و بقاياي آن هم موجود است.

8)    تپه باستاني کاج.

9)     مسجد صفوي روستاي درگزين.

10)  تپه کهن و باستاني روستاي شوند موسوم به سرداب.

11)  طبيعت بكر و رودخانه شاهبلاغي

12)  يددي بولاق در قروه درگزين

13)سد شنجور

 

استان همدان

HamedanMaps

ملایر نهاوند تویسرکان اسدآباد بهار همدان کبودرآهنگ فامنین درگزین رزن

درباره استان همدان

استان همدان از شمال به زنجان، از جنوب به لرستان، از شرق به استان مرکزی و از غرب به کرمانشاه و بخشی از استان کردستان محدود می شود. همدان منطقه‌ای کوهستانی است و کوه الوند با ۳ هزار ۵۷۴ متر ارتفاع از مهمترین ارتفاعات این منطقه به حساب می‌آید.

تاریخ بروز رسانی سایت

آمار بازدید

اطلاعات تماس

برای ارتباط با ما از روش های زیر می توانید اقدام کنید :
  این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
08138256070-9
  www.ostan-hm.ir
  همدان بلوار سردار سلیمانی روبروی تقاطع شکریه استانداری همدان

اوقات شرعی